روند آموزش:نگاه به روند آموزش دارای معنا و مفهومی تخصصی است.به کار گیری واژه ها در آن نشان می دهد که چه میزان از این جریان درک و فهم موجود است.استفاده از روند در این فعالیت نشان دهنده ی معرفت خاصی است که تنها متفکران و اندیشمندان می دانند و اثرات آن را درک می کنند.روند در این کوشش به هر امری اتلاق نمی گردد.شاید عدم توفیق آدمی در چنین وضعیتی همین عدم درک باشد.کوشش های بسیار اما ناموفق در این میان بسیار مشاهده شده و اگر به همین منوال باشد ادامه نیز خواهد یافت.
روند حرکت است.کوشش های بدون توقف می باشد.مانند رودخانه ای است که با گذشت زمان همچنان در مسیر است.موجی است که اگر توقف یابد دیگر موج نامیده نمی شود.نگاه به آموزش بر اساس حرکت نشان دهنده ی درک درست از فعالیت هاست.با توجه به اینکه آموزش امری انسانی است بنابراین باید این حرکت را هم انسانی بنامیم و هم دایره ی آن را شامل آدم در نظر گیریم.در این فعالیت است که یادگیری صورت می گیرد و افزایش معلومات و آگاهی ها رخ می دهد.
به کار گیری روند برای آموزش نشان می دهد که آدمی از ابتدای وجودی خود تا مرگ به آن نیازمند است.بر این اساس آموزش حد و مرز را نمی پذیرد و سن و سال را عاملی در حرکت یا توقف در نظر نمی گیرد.جنسیت هیچ تاثیری بر چگونگی موفقیت آن ندارد.روند نشان دهنده ی حرکتی است که دارای آغازینی است و بدون شک نیز پایانی است.این بدین معناست که در آموزش های فردی تولد شروعی برای کار و مرگ پایانی برای این روند در نظر گرفته می شود.
اساس روند در نظر گرفتن نیازی است که نوع بشر به آن دارد.در دنیای حیوانات چنین وضعیتی موجود نیست.حیوان با طبیعت حرکت می کند و تابع آن است.راز بقا دارد و رفتارها برای ماندگاری است.در انسان وضعیت کاملا متفاوت است.تغییرات درونی و برونی متوازن و تلاش ها برای همرنگ شدن با سایر انسان هایی است که قبل از آن به توفیقاتی دست یافته اند.
وقتی نیاز تعیین شد روند نیز دارای شکل و شمایل می گردد.این بدان معنی است که آموزش یک کودک با نوجوان متفاوت می گردد.روند در طی حرکت خود چنین وضعیتی را پذیراست و لذا می توان انواعی از آموزش ها را که برآورد کننده ی نیازهاست در نظر گرفت.یادگیری و یاددادن در این روند دارای معنا و مفهومی انسانی است.نیاز فرد را به سمت نوعی خاص از آموزش می کشاند.
باید برای آموزش این معنا که روند دارای اصل و اساس است را پذیرفت.حرکتی که اگر غیر از این باشد عدم توفیق را به همراه دارد.در این روند مقطع نیز تاثیری بسزا دارد اما هرگز آن را قطع نمی کند.به زبان ساده انواعی از مراحل زندگی در درون این روند قرار دارند.نوزادی مرحله ای از این روند است در حالی که نیاز در آن مانند نوجوانی نیست.روند مانند حرکت قطاری است که از ایستگاه ها می گذرد.
اتلاق روند به آموزش بسیاری از کارها را آسان می سازد.انواعی از آگاهی هایی که باید به انسان ها داده شوند تا زندگی آرامی داشته باشند.در هر مرحله ای از زندگی نوع آن مشخص و در تبادلات انسانی مورد احتیاجند.اینکه در دنیای امروز حقوق شهروندی را موضوعی در تحمل و احترام می دانند ناشی از همین نگرش است.هر انسانی در جامعه ی خود می بایست حدود و حقوق خود را از طریق آموزش درک کند و برای اجرای آن ها آمادگی داشته باشد.
این ادعا که عدم دانایی در جامعه برابر با تلاطم هاست نباید مورد غفلت باشد.واقعیت امر همین است که بسیاری از مشکلات آدمی از عدم آموزش است.بدون شک آگاهی های آدمی از قوانین مدنی باعث عدم ارتکاب به غیر آن می شود.بر همین اساس است که در جوامع پیشرفته ی آموزشی که این روند انتخابی برای مانع شدن از مشکلات است، دادگاه ها خالی است و در کشورهای جهان سوم مملو از شکایات می باشد.
روند آموزش نشان دهنده ی کوشش های یاددهندگی بسیاری است.پایانی بر آن متصور نیست.همه به آن احتیاج دارند.کسی نمی تواند خود را سیراب یافته بداند.مطالعه و بررسی اوضاع علمی و افزایش معلومات وظیفه ی همه است.روند آموزش این معنا را برای همه مشخص می کند که بدون یادگیری نمی توان به دانایی رسید.اموزش زمینه های آگاهی ها را مهیا می کند.آغاز و پایان در آن تنها با موجودیت قابل قبول می گردد.تولد وجودی در این دنیا و مرگ پایانی برای ورود به دنیای دیگر است.
روند در معنای علمی آن نشان دهنده ی اتصالی خاص در یادگیری است.هر مرحله به مراحل قبلی خود وصل و آماده ی توصل به مرحله ی بعدی است.این خاصیت روند است.اگر استمرای نباشد این توصل هم بی معنا می گردد.شاید بر همین اساس باشد که متخصصین آموزش قبل از این ،انواع یادگیری ها را آماده نموده و برای آینده برنامه ریزی می کنند.روند آموزش ابتدا و انتها دارد.با مشخص شدن روند آموزش و چگونگی آن باید این امر مهم را نیز در باره ی پرورش پیگیری نمود.
درباره این سایت