دانش:انسان موجودی تولید کننده است.این نتیجه ی کوشش های غریزی او نیست که نیازهای او اساسی برای انواعی از تولیدات می گردد.در واقع این احساس احتیاج آدمی برای ماندن در این دنیاست که باعث می شود تا وی بکوشد و برای رفع انواعی از نیازهای خویش فعالیت نماید.بنابراین نوع تولیدات او با نیازهای درونی و برونی متوازن خواهند بود.از میان تمام تولیدات او علم و دانش دارای جایگاهی ویژه است.انواعی از دانستنی های خود را سر و سامان می دهد و ساختاری معین و منسجم به وجود می آورد.او از این طریق برای مبارزه با انواعی از بیماری ها موفق می گردد و بدین سان خود را از انواع مرگ ها رهایی می دهد.دانش تولید انسان است و اوست که آن را نیز به خدمت می گیرد.دانایی او با د انش تولیدی در یک صف قرار می گیرند و آدمی را به سمت ادامه ی حیات رهنمود می کنند.


در موضوع زنده بودن آدمی ،بدون شک دانش نقشی اساسی دارد اما این به معنای خواستاری علم نیست.دانایی انتظاری است که علم از آن برخوردار است.افرادی که می خواهند تنها زنده باشند به دنبال استفاده از نمادهای علمی برای خویشتن هستند.به طور مثال از علم پزشکی برای درمان استفاده می کنند بدون اینکه بدانند نوع دارو دارای کدامین خاصیت مثبت یا منفی احتمالی است.زنده بودن در رابطه ی با علم هرگز علم آموزی نیست.در واقع می توان زندگان را کسانی دانست که از علم به عنوان وسیله ای که موجود است استفاده می کنند بدون اینکه ان را در درون خود ریشه دار نمایند.زنده بودن در این رابطه به معنای داشتن علم نیست و. افراد گرایشی به آن نخواهند داشت.


در زندگی کردن عده بودن نماد می یابد.علم وسیله ای برای دانایی و چگونه زندگی کردن است.می داند و می فهمد و از دانش روز استفاده می کند تا بدین سان آگاهی های خویش را بالا برد و از آن سودهای درونی و برونی برد.او اهل مطالعه است و از این باب که بر دانش های خویش می افزاید لذت می برد.او به هر کاری دست نمی زند زیرا نیازمند به دانش آن کار است.امکان کجروی او در این دنیای فاسد کمتر از زندگان است.او می داند پس راه را درست انتخاب می کند.زندگی کردن را با علم در می آمیزد تا بهترین استفاده ها را نماید.او حتی در درمان خویش از هر  دارویی استفاده نمی کند.او پزشک را تحت تاثیر دانایی های خود قرار می دهد.ادراک او از علم اوست.راه گزین است و دانایی خواهی او به سمت درست گزینی متمایل است.


دانش از این نظر که زندگی را شاداب می کند دارای نقشی اساسی است.آدمی را از زیر به بالا سوق می دهد.میزان اگاهی های او را ترفیع و میزان انحراف را کاهش می دهد.در چنین وضعیتی زندگان کسانی می شوند که از علم بی خبرند و از نوعی شناختی که بتواند آن ها را در مسیر بودن قرار دهد غافلند.تفاوت میان زنده بودن و زندگی کردن در میزان توجه به علم نهفته است.کسی که فقط نفس می کشد از اطراف خود بی خبر است در حالی که زندگان موجوداتی فعال و دانا در علم آموزی هستند که دقیقا می دانند که چه کنند.دنیا را شاداب می بینند و شاد می سازند.باید علم را در این رابطه به دو بخش درک کردنی و بی تفاوتی تقسیم نمود.زندگان بی تفاوت ترین انسان ها نسبت به علم آموزی اند.شاید هم مقصر نباشند زیرا با دانایی میانه ی خوبی ندارند.


دانش پایه گذار آگاهای های آدمی برای بهزیستی و خوش نشینی است.طبیعت به واسطه ی علم ادمی مغلوب می شود و شکل و شمایلی جدید به خود می گیرد.کسانی که فقط زنده اند جنگل ها را نابود می کنند و از زیبایی های آن بی بهره می گردند.زنده بودن برای پر کردن شکم خویش است و موثر بودن اطراف چندان تاثیری بر آن ها ندارد.عمر را باید بگذرانند.این مهم نیست که چگونه باشد.صبح را شب کردن و شب را صبح کردن است.آن ها از دنیای زیبا و متحول غافلند و نکته ای برای لذت بردن نمی یابند.گرچه می دوند اما از مسیر خارجند.نفس می زنند تا به جایی برسند.این جا کجا باشد مهم نیست.در زندگان این چنین وضعیتی قابل قبول نیست.چون می دانند پس موجودیت خویش را درک می کنند.برای موجودیت خویش ارزش قائلند و این ارزشمندی را از راه علم به دست می آورند.


بر این اساس دانشمندان زنده نیستند که زندگانی برای همیشه ی تاریخند.در زمان خویش خوب زیستند و خوشنام ماندند.خدمت کردند و دانا سازی نمودند.این نقش علم در زندگی کردن است که آگاهی ها را افزایش می دهد و جهل ها را که اصلی ترین وسیله ی عقب ماندگی است از بین می برند.دانایی را مسبب هستند و دانش های روز را دلایلی برای روشن فکری بیشتر می یابند.دانش که در دنیای امروز موثر افتد انسان ها نیز به واسطه ی آن زندگانی می نمایند.آن ها موجودات زنده مانند سایر حیوانات نیستند بلکه دانش هایی را با خود دارند که به روند زندگی کردن آن ها  سرو سامان می دهد.علم و دانش مسببینی هستند که نوع بشر را آگاه و از خطرات بیدار می نمایند.بدین شکل است که سبک و روش زندگی را نیز معین می نمایند.هر مکانی که خطر موجود باشد با خبر و بدین سان از لذت دنیوی برخوردار می نمایند.با دانش می توان زندگی کرد گرچه به زنده بودن نیز کمک شایانی می نماید اما هدف اصلی آن زندگی کردن نوع بشر است.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Erica قرارگاه‌مردمی فرهنگی‌تربیتی وجهادی آتش به اختیار زاوه انجمن سی اف خراسان Richard سیدا بلاگ | شرکت تجارت الکترونیک پارسه Evelyn فصلنامه اقتصاد مقاومتی کلاکت